معرفی مشاغل مختلف

آشنایی با مشاغل مختلف جهت انتخاب رشته ی بهتر دانش آموزان سال اول دبیرستان.
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ب.ظ

نویسندگی شغل یا علاقه؟

نویسندگی؛ شغل یا علاقه نویسندگی در قوانین ایران شغل محسوب نمی شود/ وزارت ارشاد پیشقدم شود به گفته احمد اخوت مهمترین مانع پیشروی حرفه‌ای نشدن نویسندگی در ایران این است که در هیچ‌جای قانون کشورمان نویسندگی به عنوان یک شغل دیده نشده و لازم است وزارت ارشاد پیشنهادی مبنی بر در نظر گرفتن جایگای قانونی برای نویسندگی در مشاغل رسمی به دولت و مجلس ارائه کند. این داستان نویس، مترجم و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ریشه‌هایی که سبب شده نویسندگی در ایران شغل محسوب نشود گفت: در ایران هم مانند همه جای دنیا می‌توان به جایی رسید که نویسندگی شغل محسوب شود ولی به مقدماتی نیاز دارد و بخشی از این مقدمات در بازار فراهم می‌شود. نویسنده کتاب "تا روشنایی بنویس" ادامه داد: نویسندگی برای اینکه بتواند شغل محسوب شود باید جوابگوی زندگی فرد باشد و لازمه آن هم این است که بازار کتاب به اندازه کافی خریدار داشته باشد در حالی که ما در ایران کتابخوان حرفه‌ای نداریم. از سوی دیگر از لحاظ ساختاری و اداری هم نویسندگی به عنوان یک شغل جایگاهی ندارد. اخوت اشاره کرد: باید در کشور پایگاه یا نهادی باشد که نویسندگی را به عنوان شغل درنظر بگیرد. ما در قانون استخدامی کشورمان شغلی به نام نویسندگی نداریم. وی ادامه داد: مثلا شما وقتی می‌خواهید پاسپورت بگیرید نمی‌توانید شغلتان را نویسندگی ذکر کنید در حالی که برای چیزی به نام شغل آزاد هویت قائل شده‌اند. یکبار برای خود من موردی پیش آمد که شغلم را نوشته بودم نویسندگی و متصدی امر از من می‌خواست عنوان کنم که کجا می‌نویسم. یعنی مرا با "میرزا بنویس" که می‌رود در حجره‌ای می‌نشیند و می‌نویسد اشتباه گرفته بود. اخوت که دارای دکترای زبانشناسی از دانشگاه تگزاس و نشانه‌شناسی ادبیات از دانشگاه ایندیانا است بحث خود را اینگونه ادامه داد: در هیچ‌ جای کشورمان عنوانی به نام نویسندگی نداریم و در نظام اداری آن را به رسمیت نمی‌شناسند. برای حل این مسئله باید شرایطی فراهم شود که به دنبال آن درک و دریافت جامعه نیز نویسندگی را به عنوان یک شغل بپذیرد. این منتقد ادبی افزود: این دو عامل عمده که به آنها اشاره کردم با هم پیوند دیالکتیکی دارند. ما خوانندگانی نداریم که حرفه‌ای کتاب بخرند و نویسنده را تامین کنند و از طرف دیگر هم جامعه و دست‌اندرکاران فرهنگی ای داریم که شغل نویسندگی را به رسمیت نمی‌شناسند. هرگاه هم که بحث ریشه‌ها و دلایل مشکل پیش می‌آید مسئله را به همدیگر حواله می‌دهند. نویسنده "کتاب من و دیگری" در پاسخ به این پرسش که چه نهادی را مسئول این امر می‌دانید که نویسندگی را به عنوان شغل در قوانین رسمی بگنجاند؟ گفت: به نظر من دولت باید گام اول را بردارد. سوال دیگر ما از اخوت این بود که آیا لازم نیست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه پیشقدم شود؟ وی در این‌باره بیان کرد: البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم می تواند چنین خواسته‌ای را مطرح کند و اصلا قاعده‌مندتر این است که نقطه آغازین ارشاد باشد. وی در جواب به این سوال که آیا مشکل حرفه و شغل نبودن نویسندگی در کشور ما دامن همه نویسندگان را می‌گیرد یا اینکه برخی نویسندگان بزرگ که کتابهای پرتیراژ و پرفروش دارند از این قاعده مستثنی هستند؟ گفت: در کشور ما تعداد نویسندگانی که کتابهایی داشته باشند که با فروش آنها زندگیشان بگذرد بسیار کم است. البته در مورد مترجمان اوضاع کمی بهتر است و نویسندگان به‌طور عام با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. نویسنده مجموعه داستان "برادران جمالزاده" افزود: در دهه 60 من چشم‌انداز خوبی پیش روی خودم به عنوان نویسنده و مترجم می‌دیدم. در آن روزها کتابها به طور متوسط 5 هزار نسخه تیراژ داشت و من می توانستم دورنمایی را متصور باشم که در آن با فروش کتابهایم امرار معاش می‌کنم ولی آن شرایط دوام نیاورد و امروز شرایط به گونه‌ای است که به جز تعداد خیلی معدود نویسندگان و مترجمان بقیه فعالان این عرصه نمی‌توانند به نویسندگی به عنوان محل درآمد نگاه کنند. البته این مسئله بین داستان ‌نویسان جدیتر است. این استاد دانشگاه که در اصفهان زندگی می‌کند سوال دیگر ما را درباره اینکه آیا این مشکل در مورد نویسنده‌ای که در شهرستان زندگی می کند تا نویسنده‌ای که در تهران است فرق می کند؟ اینگونه جواب داد: قطعا تفاوت دارد. اگر نویسنده‌ای ساکن شهرستان باشد و با انتشارات تهران کار کند خیلی برایش بهتر است. در ضمن کار کردن با ناشران محلی سخت است. من چندبار تجربه کردم ولی دیدم بهتر است با ناشران تهرانی کار کنم. وی وابستگی حرفه‌ای شدن نویسندگی را با تیراژ کتابها زیاد دانسته و گفت: وقتی متوسط تیراژ هزار نسخه است نویسنده اگر سالی پنج کتاب هم بنویسد بازهم نمی‌تواند زندگیش را بگذراند. بیشتر از پنج کتاب نوشتن هم که به کیفیت کار لطمه می‌زند. بازهم تاکید می‌کنم در دهه 60 دوره‌ای را پشت سر گذاشتیم که افق مناسبی را پیش رویمان تصویر می کرد ولی آن دورنما از بین رفت در حالی که اگر حوزه نشر مورد حمایت دولتی قرار می‌گرفت اتفاقهای خوبی می‌افتاد. اخوت ادامه داد: صنعت نشر صنعت شکننده‌ای است. ناشران هم دیگر نمی‌توانند سهم واقعی را نویسندگان را پرداخت کنند. اگر قیمت کتابها بالا رفته هزینه‌ها هم به نسبتی بیشتر از آن بالا رفته است. قبلا 15درصد سهم نویسنده طبیعی بود ولی الان شناخته‌ شده‌ها هم دیگر به ندرت چنین درصدی را دریافت می‌کنند. مترجم کتاب "این یازده تا" در پاسخ به این پرسش که آیا درست است روند حرفه‌ای شدن نویسندگی را صرفا از بعد مادیات و درآمدی تحلیل کرد گفت: بخش عمده روند حرفه‌ای شدن همین است. درست است که تقریبا همه افرادی که در حوزه ادبیات کار می‌کنند کار دلی می‌کنند و چشمداشت مالی ندارند ولی این دلیل نمی‌شود که زیرساخت اقتصادی آن نادیده گرفته شود. درست است که نویسندگی با آهن فروشی فرق دارد ولی اگر می خواهد حرفه‌ای شود و شغل باشد باید وسیله ای برای تامین معاش هم باشد. وی تاثیر شغل نیودن نویسندگی را بر کیفیت آثار مهم ارزیابی کرد و گفت: این آسیب در بخش ترجمه بیشتر محسوس است. در حال حاضر عمده کارهایی که ترجمه می‌شود بارش به دوش چند مترجم حرفه‌ای است. اگر آقای حبیبی نبود چه کسی می‌توانست اینهمه وقت بگذارد و کتابهای داستایوفسکی را ترجمه کند؟ مگر ما چندنفر مانند آقای یونسی و حبیبی داریم؟ اصلا چند نفر مانند آنها تربیت کردیم که جایگزینشان شوند؟ اگر امثال ایشان نباشند وضعیت ترجمه ما چگونه خواهد شد؟ وقتی که نویسندگی و مترجمی در حوزه ادبیات استقلال شغلی و تامین مالی ندارد به سختی افراد حرفه‌ای در آن تربیت و ماندگار می‌شوند و پیش‌بینی من از آینده این عرصه چندان مطلوب نیست. اخوت راهکار رفع مشکلاتی را که از آنها نام برده است اینگونه تشریح کرد: ابتدا باید درک و دریافتی در دست‌اندرکاران امر ایجاد شود و برایشان روشن شود که چه اتفاقی در شرف رخ دادن است . مسئولان باید بدانند مگر تعداد افرادی که حاضرند با شرایط سخت و فقط از روی عشق و علاقه کار کنند چقدر است و همین معدود افراد هم تا کجا ظرفیت دارند؟خواست و تشخیص اولیه مسئولان امر خیلی مهم است. باید قدر اینهایی که از جان و دل کار می کنند دانسته شود. این مترجم و نویسنده افزود: متاسفانه به نظر نمی‌رسد کسی به این مسائل توجه دارد و برای رفع مشکل برنامه‌ریزی می‌کند و حتی برعکس به افرادی که با کمترین چشمداشت و با سخت‌ترین شرایط دوام آورده‌اند به شکل مزاحم و رقیب نگاه می‌شود. نقطه آغاز برنامه‌ریزی برای رفع این مشکلات و حرفه‌ای دیدن شغل نویسندگی باید بخش فرهنگی و دست‌اندرکاران آن باشد. مترجم "اسبهای خالدار" ویلیام فاکنر به آخرین سوال ما مبنی براینکه نقش اهالی فرهنگ و ادب در میانه چیست و آیا درست است که همه مسئولیتها و انتقادها را متوجه مسئولان بدانیم؟ اینطور جواب داد: لازم است اهالی فرهنگ و ادب خودشان نگاهی به گذشته داشته و سیر فعالیتهای تشکلات مربوطه را بررسی کنند و ببینند این محافل نه اسما بلکه رسما چقدر فعال عمل کرده‌اند. لازم است تشکلهای ادبی از سوی خود اهالی ادب تقویت شود و هرکسی در گستره فعالیتش درست عمل کند و تلاش همه ما براین باشد که نویسندگی را یک شغل و حرفه بدانیم.



نوشته شده توسط علی حمدانی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

معرفی مشاغل مختلف

آشنایی با مشاغل مختلف جهت انتخاب رشته ی بهتر دانش آموزان سال اول دبیرستان.

نویسندگی شغل یا علاقه؟

چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ب.ظ

نویسندگی؛ شغل یا علاقه نویسندگی در قوانین ایران شغل محسوب نمی شود/ وزارت ارشاد پیشقدم شود به گفته احمد اخوت مهمترین مانع پیشروی حرفه‌ای نشدن نویسندگی در ایران این است که در هیچ‌جای قانون کشورمان نویسندگی به عنوان یک شغل دیده نشده و لازم است وزارت ارشاد پیشنهادی مبنی بر در نظر گرفتن جایگای قانونی برای نویسندگی در مشاغل رسمی به دولت و مجلس ارائه کند. این داستان نویس، مترجم و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ریشه‌هایی که سبب شده نویسندگی در ایران شغل محسوب نشود گفت: در ایران هم مانند همه جای دنیا می‌توان به جایی رسید که نویسندگی شغل محسوب شود ولی به مقدماتی نیاز دارد و بخشی از این مقدمات در بازار فراهم می‌شود. نویسنده کتاب "تا روشنایی بنویس" ادامه داد: نویسندگی برای اینکه بتواند شغل محسوب شود باید جوابگوی زندگی فرد باشد و لازمه آن هم این است که بازار کتاب به اندازه کافی خریدار داشته باشد در حالی که ما در ایران کتابخوان حرفه‌ای نداریم. از سوی دیگر از لحاظ ساختاری و اداری هم نویسندگی به عنوان یک شغل جایگاهی ندارد. اخوت اشاره کرد: باید در کشور پایگاه یا نهادی باشد که نویسندگی را به عنوان شغل درنظر بگیرد. ما در قانون استخدامی کشورمان شغلی به نام نویسندگی نداریم. وی ادامه داد: مثلا شما وقتی می‌خواهید پاسپورت بگیرید نمی‌توانید شغلتان را نویسندگی ذکر کنید در حالی که برای چیزی به نام شغل آزاد هویت قائل شده‌اند. یکبار برای خود من موردی پیش آمد که شغلم را نوشته بودم نویسندگی و متصدی امر از من می‌خواست عنوان کنم که کجا می‌نویسم. یعنی مرا با "میرزا بنویس" که می‌رود در حجره‌ای می‌نشیند و می‌نویسد اشتباه گرفته بود. اخوت که دارای دکترای زبانشناسی از دانشگاه تگزاس و نشانه‌شناسی ادبیات از دانشگاه ایندیانا است بحث خود را اینگونه ادامه داد: در هیچ‌ جای کشورمان عنوانی به نام نویسندگی نداریم و در نظام اداری آن را به رسمیت نمی‌شناسند. برای حل این مسئله باید شرایطی فراهم شود که به دنبال آن درک و دریافت جامعه نیز نویسندگی را به عنوان یک شغل بپذیرد. این منتقد ادبی افزود: این دو عامل عمده که به آنها اشاره کردم با هم پیوند دیالکتیکی دارند. ما خوانندگانی نداریم که حرفه‌ای کتاب بخرند و نویسنده را تامین کنند و از طرف دیگر هم جامعه و دست‌اندرکاران فرهنگی ای داریم که شغل نویسندگی را به رسمیت نمی‌شناسند. هرگاه هم که بحث ریشه‌ها و دلایل مشکل پیش می‌آید مسئله را به همدیگر حواله می‌دهند. نویسنده "کتاب من و دیگری" در پاسخ به این پرسش که چه نهادی را مسئول این امر می‌دانید که نویسندگی را به عنوان شغل در قوانین رسمی بگنجاند؟ گفت: به نظر من دولت باید گام اول را بردارد. سوال دیگر ما از اخوت این بود که آیا لازم نیست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه پیشقدم شود؟ وی در این‌باره بیان کرد: البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم می تواند چنین خواسته‌ای را مطرح کند و اصلا قاعده‌مندتر این است که نقطه آغازین ارشاد باشد. وی در جواب به این سوال که آیا مشکل حرفه و شغل نبودن نویسندگی در کشور ما دامن همه نویسندگان را می‌گیرد یا اینکه برخی نویسندگان بزرگ که کتابهای پرتیراژ و پرفروش دارند از این قاعده مستثنی هستند؟ گفت: در کشور ما تعداد نویسندگانی که کتابهایی داشته باشند که با فروش آنها زندگیشان بگذرد بسیار کم است. البته در مورد مترجمان اوضاع کمی بهتر است و نویسندگان به‌طور عام با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. نویسنده مجموعه داستان "برادران جمالزاده" افزود: در دهه 60 من چشم‌انداز خوبی پیش روی خودم به عنوان نویسنده و مترجم می‌دیدم. در آن روزها کتابها به طور متوسط 5 هزار نسخه تیراژ داشت و من می توانستم دورنمایی را متصور باشم که در آن با فروش کتابهایم امرار معاش می‌کنم ولی آن شرایط دوام نیاورد و امروز شرایط به گونه‌ای است که به جز تعداد خیلی معدود نویسندگان و مترجمان بقیه فعالان این عرصه نمی‌توانند به نویسندگی به عنوان محل درآمد نگاه کنند. البته این مسئله بین داستان ‌نویسان جدیتر است. این استاد دانشگاه که در اصفهان زندگی می‌کند سوال دیگر ما را درباره اینکه آیا این مشکل در مورد نویسنده‌ای که در شهرستان زندگی می کند تا نویسنده‌ای که در تهران است فرق می کند؟ اینگونه جواب داد: قطعا تفاوت دارد. اگر نویسنده‌ای ساکن شهرستان باشد و با انتشارات تهران کار کند خیلی برایش بهتر است. در ضمن کار کردن با ناشران محلی سخت است. من چندبار تجربه کردم ولی دیدم بهتر است با ناشران تهرانی کار کنم. وی وابستگی حرفه‌ای شدن نویسندگی را با تیراژ کتابها زیاد دانسته و گفت: وقتی متوسط تیراژ هزار نسخه است نویسنده اگر سالی پنج کتاب هم بنویسد بازهم نمی‌تواند زندگیش را بگذراند. بیشتر از پنج کتاب نوشتن هم که به کیفیت کار لطمه می‌زند. بازهم تاکید می‌کنم در دهه 60 دوره‌ای را پشت سر گذاشتیم که افق مناسبی را پیش رویمان تصویر می کرد ولی آن دورنما از بین رفت در حالی که اگر حوزه نشر مورد حمایت دولتی قرار می‌گرفت اتفاقهای خوبی می‌افتاد. اخوت ادامه داد: صنعت نشر صنعت شکننده‌ای است. ناشران هم دیگر نمی‌توانند سهم واقعی را نویسندگان را پرداخت کنند. اگر قیمت کتابها بالا رفته هزینه‌ها هم به نسبتی بیشتر از آن بالا رفته است. قبلا 15درصد سهم نویسنده طبیعی بود ولی الان شناخته‌ شده‌ها هم دیگر به ندرت چنین درصدی را دریافت می‌کنند. مترجم کتاب "این یازده تا" در پاسخ به این پرسش که آیا درست است روند حرفه‌ای شدن نویسندگی را صرفا از بعد مادیات و درآمدی تحلیل کرد گفت: بخش عمده روند حرفه‌ای شدن همین است. درست است که تقریبا همه افرادی که در حوزه ادبیات کار می‌کنند کار دلی می‌کنند و چشمداشت مالی ندارند ولی این دلیل نمی‌شود که زیرساخت اقتصادی آن نادیده گرفته شود. درست است که نویسندگی با آهن فروشی فرق دارد ولی اگر می خواهد حرفه‌ای شود و شغل باشد باید وسیله ای برای تامین معاش هم باشد. وی تاثیر شغل نیودن نویسندگی را بر کیفیت آثار مهم ارزیابی کرد و گفت: این آسیب در بخش ترجمه بیشتر محسوس است. در حال حاضر عمده کارهایی که ترجمه می‌شود بارش به دوش چند مترجم حرفه‌ای است. اگر آقای حبیبی نبود چه کسی می‌توانست اینهمه وقت بگذارد و کتابهای داستایوفسکی را ترجمه کند؟ مگر ما چندنفر مانند آقای یونسی و حبیبی داریم؟ اصلا چند نفر مانند آنها تربیت کردیم که جایگزینشان شوند؟ اگر امثال ایشان نباشند وضعیت ترجمه ما چگونه خواهد شد؟ وقتی که نویسندگی و مترجمی در حوزه ادبیات استقلال شغلی و تامین مالی ندارد به سختی افراد حرفه‌ای در آن تربیت و ماندگار می‌شوند و پیش‌بینی من از آینده این عرصه چندان مطلوب نیست. اخوت راهکار رفع مشکلاتی را که از آنها نام برده است اینگونه تشریح کرد: ابتدا باید درک و دریافتی در دست‌اندرکاران امر ایجاد شود و برایشان روشن شود که چه اتفاقی در شرف رخ دادن است . مسئولان باید بدانند مگر تعداد افرادی که حاضرند با شرایط سخت و فقط از روی عشق و علاقه کار کنند چقدر است و همین معدود افراد هم تا کجا ظرفیت دارند؟خواست و تشخیص اولیه مسئولان امر خیلی مهم است. باید قدر اینهایی که از جان و دل کار می کنند دانسته شود. این مترجم و نویسنده افزود: متاسفانه به نظر نمی‌رسد کسی به این مسائل توجه دارد و برای رفع مشکل برنامه‌ریزی می‌کند و حتی برعکس به افرادی که با کمترین چشمداشت و با سخت‌ترین شرایط دوام آورده‌اند به شکل مزاحم و رقیب نگاه می‌شود. نقطه آغاز برنامه‌ریزی برای رفع این مشکلات و حرفه‌ای دیدن شغل نویسندگی باید بخش فرهنگی و دست‌اندرکاران آن باشد. مترجم "اسبهای خالدار" ویلیام فاکنر به آخرین سوال ما مبنی براینکه نقش اهالی فرهنگ و ادب در میانه چیست و آیا درست است که همه مسئولیتها و انتقادها را متوجه مسئولان بدانیم؟ اینطور جواب داد: لازم است اهالی فرهنگ و ادب خودشان نگاهی به گذشته داشته و سیر فعالیتهای تشکلات مربوطه را بررسی کنند و ببینند این محافل نه اسما بلکه رسما چقدر فعال عمل کرده‌اند. لازم است تشکلهای ادبی از سوی خود اهالی ادب تقویت شود و هرکسی در گستره فعالیتش درست عمل کند و تلاش همه ما براین باشد که نویسندگی را یک شغل و حرفه بدانیم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۲۶
علی حمدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی